ايران |
حكمران گرجستان و مسئله ماليات معوقه |
حكمران گرجستان كه دو سال بود از پرداخت ماليات اين سرزمين به خزانه ايران (در اصفهان) تعلل كرده بود پس اين كه شنيد، شاه وقت صفوي سپاهي از مركز روانه گرجستان كرده است در نامه اي كه به تاريخ 23 اكتبر 1580 ميلادي به «ميرزا سلمان» وزير مربوط دولت صفوي نوشت آمادگي خود را براي تاديه ماليات معوقه اعلام داشت و از تاخيري كه حاصل شده بود پوزش خواست. اين تاريخ پس از تطبيق تقويمها توسط مورخان روس به دست داده شده است. |
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست. |
|
عهدنامه رعايت بيطرفي و تأمين متقابل، ميان ايران و شوروي |
23 اكتبر 1927 (ىکم آبان 1306) عهدنامه رعايت بي طرفي و تأمين متقابل كه ميان تهران و مسكو امضاء شده بود مبادله شد. اين عهدنامه هشتم مهرماه همين سال ميان دوكشور تنظيم شده بود كه پارلمان ايران با تصويب يك ماده واحده در 27 مهرماه مبادله و اجراي آن را قانوني ساخته بود. تا كنون به لغو اين عهدنامه كه داراي هشت فصل است اشاره نشده است. پس از فروپاشي شوروي، روسيه فدراتيو متعهد به رعايت قرادادهاي آن دولت شده و در حقيقت برجاي آن نشسته است. اتحاد شوروي برجاي امپراتوري يکپارچه روسيه نشسته بود. اتحاد جماهير شوروي با اين شرط منحل شد که تبديل به يک جامعه مشترک المنافع شود. انحلال شوروي که به تصميم سه مقام ازجمله يک معتاد به الکل صورت گرفت مطابق تعاريف و استانداردها نبود يعني که بدون برگزاري يک رفراندم سراسري صورت گرفت و نظر مردم جماهيريه در باره تبديل وضعيت استعلام نشد که جاي اعتراض باقي است. |
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست. |
|
مسئله تورّم پول در ايران ديروز و ايران امروز: استخدام اقتصاددان و کارشناس خارجی برای حل مسئله تورّم در دهه 1320 ـ تورّم 40درصدي شهريور1392 |
23 اكتبر 1943 (یکم آبان سال 1322) که ایران همانند امروز دچار تورم پول (اصطلاحا کثرت نقدينگي) و در نتيجه گرانی اجناس شده بود، مجلس شوراي ملي برای حل مسئله با استخدام شماری اقتصاددان و ازجمله 60 كارشناس امور پول، ماليات و استخدام از آمريكا موافقت كرد. استدلال شده بود كه مسائل مالی و اقتصادی ایران نتیجه بی تدبیری دولت و تامین كسري بودجه از محل انتشار اسكناس جديد و نیز فشار متفقین که ایران را در اشغال نظامی داشتند به انتشار بیش از حد اسکناس جدید بوده است که از نظر علم اقتصاد، کار نادرستي است و حل آن به دست کارشناس ایرانی که امکان دارد تحت تاثیر نفوذ دولت قرارگیرد امکان پذیر نیست. جمع آوری اسکناس های اضافی (نقدینگی زائد) تنها با وضع مالیات های تازه و جمع آوری مالیات های عقب افتاده و قطع کامل ورود کالا از خارج به صورت قاچاق صورت خواهد گرفت و نيز اِمساک در پرداخت های دولت [صرفه جویی]. از شهريور 1320 و اشغال نظامی ایران توسط انگلستان و شوروی، به دليل ضعف دولت و ناامن شدن كشور، كار جمع آوري ماليات مختل شده بود و قوانین مالیاتی وقت که برپایه اوضاع سابق (دهه های 1300 و 1310) وضع شده بود، مناطق وضعيت روز نبودند و باید بازنگري و دوباره نویسی مي شدند.
قرار شده بود که این کارشناسان در وزارت دارایی (مالیه) که بر امور مالی و اقتصادی ایران نظارت داشت مستقر شوند.
ايران از سال 1352 (1973 ميلادي) و افزايش درآمد ارزي تا سال 1357 (سال انقلاب) نيز دچار تورّم پول شده بود که نتيجه سوء تدبير و سياست ها بود. مورخان همين تورم را که برشانه طبقه کم درآمد سنگيني و ايجاد خشم و ناخرسندي مي کرد از علل انقلاب ايران بشمار آورده اند.
خبرگزاری تَسنیم 14 اکتبر2013 (22 مهرماه 1392) گزارش کرده بود که ولیالله سیف رئیس بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران ضمن اشاره به تورّم 40 درصدی پایان شهریورماه 1392 و تورم 30.5 درصدی پایان سال 1391 گفته بود که پیش بینی میشود تا پایان سال [سال 1392] با توجه به برنامهریزیهای صورت گرفته، و انضباطی که در رابطه با کنترل نقدینگی حاکم شده است، متوسط تورّم به حدود 36 درصد برسد.
به گزارش تَسنیم، رئیس بانک مرکزی گفته بود که حجم نقدینگی (در مهرماه 1392) 500 هزار میلیارد تومان است که این رقم خیلی بالاست. رشد نقدینگی (اسکناس و چک بانک) در 6ماهه اول سال 1391 حدود 15.8 درصد بود. سیف همچنین از رشد اقتصادی منفی 5.8 درصدی در پایان سال 1391 خبر داده بود.
رئیس کل بانک مرکزی در رابطه با تورّم وقت گفته بود که بهقول یکی از دوستان، «مسکن مِهر» از جیب ضعفا ساخته شد، چراکه تورّم حاصل از اجرای این طرح (48 هزار میلیارد تومانی) را مردم ضعیف تحمل کرده اند. حجم نقدینگی باید 100 هزار میلیارد تومان باشد نه 500 هزار میلیارد تومان.
ــ پرداخت یارانه به اتباع جمهوری اسلامی (پول جیبی) که دولت دهم برقرار کرده است از عوامل افزایش نقدینگی (چاپ اسکناس اضافی و توزیع آن در جامعه که گرانی و … به دنبال دارد) و به عبارت دیگر تورّم پول بشمار می آید. معاون برنامهریزی و نظارت رییسجمهور و سخنگوی دولت یازدهم بیستم مهرماه 1392 (12 اکتبر2013) گفته بود که دولت هر ماه تقریبا 3500 میلیارد تومان یارانه [کمک نقدي به اتباع] توزیع میکند که در پرداخت این یارانه نقدی، هرماه حدود یک هزار میلیارد تومان کسری دارد. [که برای تامین آن باید از بانک مرکزی ـ بانک ناشر اسکناس ـ قرض بگیرد].
ــ طبق گزارش صندوق بینالمللی پول، میزان تورم در ایران در سال ۲۰۱۳ بالاترین تورّم پول میان 188 کشور جهان بود. سال 2012 کشور بلاروس با تورم 50 درصدی و بالاتر این مقام را داشت که تورّم این کشور در سال 2013 با تلاش دولت و اجرای برنامه صرفه جویی ها (اقتصاد مقاومتي و …) و افزایش مالیات ها به 17 درصد کاهش یافته بود. |
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست. |
|
داستان دوساله شدن دوره سناي ايران |
23 اكتبر 1952 (يکم آبان 1331) در پي انتشار مقاله اي در روزنامه «باختر امروز» كه سناتورها (همان شخصيت هاي کهنسال قديمي) مجري سياست هاي انگلستان در ايران هستند كه نوعي خيانت است، مجلس شوراي ملي با تصويب يك طرح فوري، دوره سنا را به دو سال تقليل داد.
سناتور ها براي اعتراض به اين مصوّبه به بهارستان رفتند، ولي آنان را به مجلس شوراي ملي راه ندادند.
مجلسيان و احزاب براي جلوگيري از خودداري شاه از امضاي مصوبه مجلس شوراي ملي از مردم خواستند كه كمك كنند و مردم به خيابانها ريختند و شاه را تهديد كردند كه اگر مصوبه را امضاء نكند خواهان لغو سلطنت خواهند شد و شاه مصوبه را پنجم آبان (چهار روز بعد) امضاء كرد.
اين قانون نيز همانند ساير قوانين مصوّب ِ دوران حكومت دكتر مصدق، بعدا لغو شد. |
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست. |
|
ادامه محاكمه و اعدام افسران كمونيست ايران و خشم مردم، خشمي كه به عقده تبديل شد و باقي ماند |
23 اكتبر 1954 (اول آبان سال 1333خورشيدي) چهار تن از 11 افسر گروه سوم نظاميان كمونيست ايران به اعدام و هفت تن ديگر به حبس ابد محكوم شدند. هيچكدام از آنان، نه ازعمل خود ابراز پشيماني و نه از شاه درخواست بخشودگي كردند. آنان هم مانند افسران دسته اول و دوم پيروي از يك مكتب سياسي و يك نظريه اقتصادي ــ اجتماعي را كه بستگي به متمايل فرد و احتمالا ريشه در نهاد او دارد، تا اين حد عملي مجرمانه ندانسته و گفته بودند كه «اقدام» مي تواند جرم تلقي شود، نه صرفا «انديشه».
روز بعد (دوم آبان) هم چهارمين دسته افسران كمونيست در پي محاكمه اي نسبتا كوتاه محكوم شدند. مجازات چهار تن از اعضاي اين دسته اعدام و دو تن ديگر حبس دائم تعيين شده بود. هشتم آبان شش افسر و 17 آبان پنج افسر ديگر از محكومان گروههاي دوم، سوم و چهارم تيرباران شدند كه سرهنگ جلالي، سرهنگ افشار بكشلو، سرهنگ جمشيدي و سرگرد وكيلي در ميان آنان بودند. بيشتر افسران دستگير شده در ساعات فراغت خود در سالهاي 1331 و 1332در دبيرستان هاي دولتي كشور كه اين دبيرستان ها به دليل ضعف مالي دولت وقت (ناشي از محاصره اقتصادي) دچار كمبود دبير شده بودند به رايگان تدريس كرده بودند.
اعدام اين افسران سبب شد كه مردم خشمي را كه نسبت به حزب توده داشتند كه چرا با اين توان نظامي، كودتاي 28 مرداد را در هم نشكسته بود فراموش كردند و بيش از پيش ضد دولتي شدند. وجود فرمانداري نظامي و منع رفت و آمد شبانه و محدوديت اجتماعات و سانسور مطبوعات مانع هرگونه اقدام ملت بود و لذا خشم آنان را به عقده تبديل كرد. |
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست. |
|
تاسيس تلويزيون دولتي ايران و گسترش آن |
|
مصطفي قريب |
بيست و سوم اکتبر سال1966 (آبان 1345) نخستين فرستنده تلويزيون دولتي به نام شبكه ملي (عنواني در برابر تلويزيون غيردولتي آن زمان كه از 1337 فعاليت مي كرد) آغاز بكار كرد و با جذب ماهرترين روزنامه نگاران وقت از جمله «مصطفي قريب (عكس بالا)» موفق شد با پخش اخباري جامع و بدون خود سانسوري، بينندگان وقت را به خود جلب كند و همين امر كمك به تصويب قانون يكي شدن راديو ـ تلويزيونهاي ايران كرد كه اجراي آن در سال 1350 (1971) تكميل و صدا وسيما با خبرگزاري مستقل خود به وجود آمد و در محل فعلي ــ جام جم ــ مستقر شد.
پس از ادغام راديو با تلويزيون، تورج فرازمند سردبير اسبق روزنامه اطلاعات و مفسر راديو ايران مدير اخبار راديو شد که مرتضي اخوّت معاونت اورا برعهده داشت، و ايرج گرگين مدير اخبار تلويزيون. غلامحسين صالحيار سردبير پيشين روزنامه اطلاعات و خبرگزاري پارس و اولين سردبير آيندگان نيز براي سازمان راديو ــ تلويزيون ملي، يك خبر گزاري مستقل به وجود آورد كه به نام « واحد مركزي خبر» هنوز باقي است.
|
ايرج گرگين |
|
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست. |
|
قرارداد مارس 1857 انگلستان با ايران و جداکردن هرات و مناطق اطراف آن منحوس تر از معاهده تركمن چاي |
هر استاد تاريخ معاصر ايران و هر نويسنده تاريخ عهد قاجاريه در بيانات و نوشته هايش از قرارداد چهارم مارس 1857 انگلستان با ايران كه در پاريس تنظيم و امضاء و در بغداد مبادله شد به عنوان نمونه بارزي از تحميلات عصر استعمار (نوع قديم آن) و منحوس تر از عهدنامه تركمن چاي نام برده و از ايرانيان خواسته است كه آن را به دقّت بخوانند و از ياد نبرند تا تکرار نشود كه «ضعف» بدبختي بزرگي برايشان خواهد بود.
سي ام مهرماه 1331 روزنامه هاي تهران به مناسبت قطع مناسبات ايران با انگلستان و بسته شدن ساختمان سفارت دولت لندن در خيابان فردوسي، براي دومين بار پس از 93 سال ـ به ماجراي نخستين قطع رابطه كه مربوط به لشكر كشي انگلستان به ايران و جدا كردن هرات و مناطق اطراف آن از پيكر ايران بود مشروحا اشاره كرده و متن قرارداد مورخ چهارم مارس 1857 دو كشور را به چاپ رسانده و از باب تهديد، يادآور شده بودند كه فصل هفتم اين قرارداد كه منجر به جدايي هرات شد به دولت ايران اين حق را داده است كه اگر از ناحيت افغانستان احساس خطر كند بتواند لشكر به افغانستان بكشد و منطقه خطر را متصرف و اصحاب خطر را تنبيه و مجازات كند. تنها در فصل هفتم از اين قرارداد 15 فصلي چنين امتيازي به ايران داده شده بود و اين كوتاه آمدن هم به اين سبب بود كه سربازان ايراني سريعا مناطق شرقي وطن خود (افغانستان امروز) را كه انگليسي ها مي خواستند براي جلوگيري از پيشروي روس ها به سوي آسياي جنوبي در اختيار گيرند تخليه كنند. انگليسي ها كه به منظور فشار وارد آوردن بر ايران، با دادن اعلان جنگ و لشکرکشي منطقه بوشهر، چند جزيره و مناطقي در خوزستان را تصرف كرده بودند نيروي زميني كافي در هند نداشتند كه غرب افغانستان را هم از بدنه ايران جدا کنند. به علاوه، احتمال كمك نظامي روسيه هم به ايران مي رفت.
خواندن ساير فصول قرارداد پاريس دردآور است ازجمله اصل چهارم مبني بر مجبور كردن ايران به عفو ايرانياني كه در اين جريانات از انگليسي ها حمايت كرده بودند و ….
سرزميني که انگليسي ها نام افغانستان بر آن نهاده اند نزديک به 24 قرن بخش اصلي ايرانزمين بود و بسياري از مردم آن لقب پارسيبان = پارسيوان داشتند. بيشتر قهرمانان و مبارزان کسب استقلال و حاکميت ايران ازجمله يعقوب ليث از آن منطقه بودند و همچنين نخستين شعراء پارسي گو و نويسندگان. شهر هرات سال ها پايتخت ايران و حاکم نشين خراسان بود. |
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست. |
|
خواست شركتهاي نفتي غرب از شاه در اکتبر 1973 ـ مسائل ناشي از پول بادآورده نفت، انقلاب و تغيير نظام حکومتي |
23 اكتبر سال1973 (يکم آبان 1352) در پي تحريم و قطع صدور نفت از جانب اعراب به كشورهاي غرب، مديران شركتهاي نفتي غرب به تهران وارد شدند تا از شاه بخواهند توليد نفت ايران تا آن حد بالا رود كه كمبود شديد در بازارهاي جهاني روي ندهد و بهاي سوخت زياد بالا نرود. آثار تحريم نفتي اعراب سالهاي بر اقتصاد غرب ديده مي شد. ايران از جمله كشورهايي بود كه به تحريم نفت نپيوسته بود و با اين عمل، هم پول فراواني به دست آورد و هم دشمنان بيشتري. کشورهاي عربي با هدف گرفتن انتقام از غرب که در جنگ مصر و اسرائيل از اسرائيل حمايت مي کردند صدور نفت به کشورهاي عضو آن بلوک را تحريم کرده بودند.
برخي نوشته اند که همان پول بادآورده به تغيير نظام حکومتي ايران کمک کرد، زيرا که، اسراف و لوکس گرايي پديد آمد، پولدارها پولدارتر شدند و چون نرخ ارز به رغم تورم پول (ريال) ثابت مانده بود، برخي از افراد با فروش مستغلات خود که بهاي آنها ظرف سه ـ چهار سال چندين برابر شده بود دلارهاي نفتي را خارج ساختند و يا لوکس گرا شدند که بر کينه طبقه بي پول افزود که دستش از آن پول کوتاه بود که به محض مشاهده جرقه انقلاب به آن پيوست و …. درآمد بي سابقه ايران از نفت در آن سال ها، فاصله فقير و غني در جامعه ااين کشور را دفعتا چند برابر کرده بود و وقوع انقلاب قابل پيش بيني بود. |
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست. |
|
ريشه هاي بيماري مزمن ايران از زبان دكتر علي اميني – مطلبي که بايد دقيقا به آن توجه شود |
|
علي اميني |
علي اميني ديپلمات، سياستمدار، وزير و نخست وزير پيشين كه اخيرا در پاريس درگذشت و در جريان انقلاب بارديگر دست به فعاليت سياسي زده بود در مصاحبه اي كه در لندن انتشار و سي ام مهر سال 1357 در روزنامه هاي تهران انعكاس يافت گفت كه تنها برحسب وظيفه ملي و ميهني ريشه هاي بيماري مزمن وطن را عيان مي كند تا مورد توجه قرار گيرد و درمان شود.
وي سپس به تشريح اين ريشه ها پرداخته و گفته بود: در ايران، ريشه بيماري بايد كنده شود؛ نه عمل تسكين درد. در طول دهها سال گذشته به «ايران بيمار» فقط داروي مسكن داده شد و درد باقي ماند. درد ايران با آزادي زندانيان سياسي، افزايش دريافتي كارمندان دولت و دادن پايه و گروه تازه به آنان، لغو سانسور مطبوعات و انحلال اداره نگارش (بازبيني كتابها پيش از انتشار)، آزادي زيارت عتبات و … درمان نمي شود. يك ريشه بيماري ايران در سازمانهاي قضايي ناسالم اين كشور نهفته است و اين دستگاه از آغاز كار ناسالم بوده و تا اصلاح نشود نمي توان انتظار برقراري عدالت و امنيت اجتماعي و تامين رضايت عمومي در وطن را داشت. از يك قانون خوب، اگر دستگاه سالمي نباشد كه ناقض، و فرد بي اعتنا به آن را كيفر دهد و سركوب كند كاري ساخته نخواهد بود و همانا سطوري خواهد بود در يك كتاب در قفسه اي دربسته. ريشه ديگر اين بيماري نداشتن دلسوز اقتصادي است. براي مثال: پس از افزايش درآمد ايران از نفت كه از سال 1352 هجري (1973 ميلادي) آغاز شد و جنگ اعراب و اسرائيل و تحريم نفتي اعراب باعث آن بود، به جاي توجه به كشاورزي و صنايع مربوط به آن و خودكفا ساختن كشور از اين بابت، آمدند به بذل و بخشش پرداختند و به ولخرجي دست زدند؛ فروش دلارهاي نفتي را آزاد كردند، با هدف خودنمايي؛ به كشورهاي ديگر وام دادند، بازپرداخت وام برخي كشورها را بخشيدند و به زندگي لوكس روي آوردند و شكاف ميان فقير و غني را چنان عميق و عيان ساختند كه طبقه محروم از درآمد نفت، به پا خاست و تا به نتيجه نرسد آرام هم نخواهد گرفت. وقتي كه به مسئولان گفتند چرا چنين مي كنيد، نفت كه يك محصول دائمي نيست پاسخ دادند كه كويت و عربستان هم چنين مي كنند، ولي حساب نكردند كه جمعيت كويت يك پنجاهم ايران است. اگر مشكلي در صدور نفت ايران پيش آيد، با اين كشاورزي ناتوان نمي شود شكم مردم را سير كرد. قطع واردات محصولات صنعتي را ده سال هم مي شود تحمل كرد، ولي محصولات كشاورزي و خوراك مردم را به هيچوجه. به مسئولان گفتند كه درمعاملات سرمايه گذاري با خارجي بدانند كه اگر به منافع خارجي لطمه بخورد و تضمين ها عملي نشود بيم تحريم جهاني و بلوكه شدن همه سرمايه ايران وجود خواهد داشت كه توجه نكردند. ريشه سوم بيماري ايران «ساواك» است كه نتوانست مشكلات مردم را كشف و به موقع و بدون ملاحظات به گوش رئيس كشور، اعضاي دولت و مجلس برساند و به آنان اخطار دهد تا براي رفعشان اقدام كنند. ساواك (دستگاه اطلاعاتی وقت) تنها براي جاسوسي بر ضد مردم و دادن گزارش راست و دروغ و افزودن بر حجم پرونده هاي محرمانه اشخاص كه جز مشكل سازي و دشمن تراشي دردي را درمان نمي كند به وجود نيامده است. وظيفه آن جمع آوري اطلاعات است، در درجه اول اطلاعات مربوط به مشكلات مردم، نارضايي ها، خواستها و ناخواستها و رساندن اين اطلاعات به گوش مقامات مربوط است تا راه حل بيابند و پيش از اين كه دير شود مشكل را از ميان بردارند. اين سازمان (ساواك) با اين كاركنان (که واجد شرایط لازم نیستند) و تشكيلات ناقص و نيز وابستگي اش به كابينه و نداشتن استقلال كامل در امور خود نمي تواند در جهت تشخيص بيماري و پيشنهاد تجويز دارو، موثر باشد. كار اين سازمان در طول عمر خود شده است پرونده سازي و در نتيجه دردسرسازي براي مردم و دولت و ايجاد ناراضي و دشمن و دورساختن ميهندوستان و دلسوزان وطن از خدمت. فساد اداري و انجام امور از راههاي بوروكراتيك كه عمدتا از انتصابات غير اصولي مديران و روساي دواير و توصيه بازيها ناشي مي شود يك ريشه ديگر بيماري ايران است و …. |
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست. |
|
|
اديان و روحانيون |
با فتواي امام محمد غزالي |
23 اكتبر سال 1086 «يوسف ابن تشفين» رهبر المرابطون (بربرهاي مسلماني كه مراكش، الجزاير، صحراي غربي تا مزر غنا را در تصرف و بر حكام اسلامي اندلوس نظارت فائقه داشتند) ، به اسپانيا لشكر كشيد و آلفونسو ششم پادشاه كاستيل را شكست داد. وي سپس با دريافت فتوا از روحانيون ارشد آن زمان ازجمله امام محمد غزالي توسي اميران مسلمان مناطق اسپانيا (اندلوس) را هم كه راه اشرافيت در پيش گرفته و زندگي لوكس و تشريفات سلطنتي براي خود ساخته بودند سركوب و بركنار كرد و بار ديگر پرتغال را به متصرفات اسلامي بازگردانيد و لقب امير المسلمين گرفت. وي كه از طوارق بود شهر مراكش را در كشور مغرب و شهر الجزيره را در الجزاير بنا نهاد. |
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست. |
|
|
سينما |
ديانا دورس |
|
Diana Dors |
«ديانا دورسDiana Dors» بازيگر انگليسي فيلمهاي سينمايي 23 اكتبر 1931 به نام «ديانا فلاك» به دنيا آمد و چهارم ماه مي 1984 از بيماري سرطان درگذشت. زيبايي او که به اصرار مادرش وارد حرفه نمايش شده بود كمك كرد كه در اين حرفه شهرت يابد. خودماني رفتار كردن او در فيلمها و به زبان عاميانه و گاهي به شوخي حرف زدنش سبب شد كه نتواند در هاليوود آمريكا باقي بماند و به انگلستان باز گشت.
توليد كنندگان فيلمهاي سينمايي آمريكا در باره او گفته بودند كه ديانا كار بازي در فيلم را جدّي نمي گيرد و چون در آرزوي جايزه هنري نيست حس رقابت و انگيزه پيشرفت ندارد. ولي كارگردانان انگليسي خلاف اين عقيده را داشتند.
ديانا پس از خودكشي سومين شوهرش دچار اندوهي طولاني شده بود و با اين كه چند سال با داشتن سرطان به كار هنري ادامه داد نتوانست بيش از 53 سال زندگي كند. |
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست. |
|
|
در قلمرو دموکراسي |
راهپيمايي وسيع زنان آمريکا در اکتبر 1915 براي به دست آوردن حق مشارکت در دمکراسي |
23 اکتبر 1915 بيش از 25 تا 33 هزار زن آمريكايي كه درخواست به دست آوردن حق راي در انتخابات را داستند در خيابانهاي نيويورك راهپيمايي كردند و شعار دادند. اين، بزرگترين تظاهرات از اين دست بشمار مي آيد. زنان آمريكا بالاخره پس از اصلاح قانون اساسي اين كشور در 1920 تحت عنوان اصلاحيه 19 اين حق را به دست آورده اند.
|
راهپيمايي سال 1915 زنان آمريكايي در نيويورك |
|
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست. |
|
|
در قلمرو ادبيات |
زادروز مولف «لاروس»، مردي که بدون چشمداشت، به بشريت خدمت کرد |
|
Pierre Larousse |
«پير لاروس Pierre Larousse» زبان شناس و دائرة المعارف نويس معروف فرانسه و مولف لاروس 23 اكتبر سال 1817 به دنيا آمد. وفات او در سوم ژانويه سال 1875 و براثر سکته مغزي ناشي از کار زياد اتفاق افتاد.
لاروس که پدرش يک آهنگر بود از آموزگاري آغاز کرده بود ولي با برنامه هاي درسي وقت و محتواي کتابهاي درسي و حتي روش تدريس آن زمان موافقت نداشت و لذا درصدد کمک به آموزش عمومي برآمد؛ از راه انتشار فرهنگ لغت و دائره المعارف شامل تمامي معلومات مورد نياز بشر و تنظيم آن بر پايه رديف بندي واژه ها (ديکسيونر) و به اين کار همت گماشت و موفق شد که در تاريخ به عنوان يک خادم بشريت معرفي و توصيف شده است. |
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست. |
|
برنده جايزه نوبل شدن بوريس پاسترناك ـ راه مبارزه و بازتاب ضعف ها با کتاب ـ انتقاد از سياسي کاري داوران جوائز نوبل |
|
Boris Pasternak |
كميته جوايز نوبل 23 اكتبر 1958 داستان دکتر ژيواگو Doctor Zhivago کار بوريس پاسترناك Boris Pasternak داستان نگار و شاعر يهودي روسيه و مترجم تاليفات گوته، شيلر، د لا بارکا و شکسپير را برنده جايزه ادبي آن سال اعلام كرد. داستان «دكتر ژيواگو» اثر پاسترناك را قبلا از روسيه شوروي به شهر ميلان ايتاليا قاچاق کرده و در اروپا و آمريكا به زبان انگليسي چاپ و با تامين هزينه ترجمه و انتشار آن از سوي دولتهاي معيّن كه با شوروي رقابت داشتند در بسياري از كشورها از جمله ايران توزيع كرده بودند. داستان دکتر ژيواگو در روسيه ممنوع الانتشار بود. قبلا چند داستان و ترجمه از پاسترناک انتشار يافته بود که «خواهر من» و «زندگاني» معروف تر هستند. ماجراي دکتر ژيواگو بازتاب بخشي از وضعيت دوراني از 1905 تا جنگ جهاني دوم است. ترجمه داستان دکتر ژيواگو در سال 1957 در اروپا و آمريکا انتشار يافته بود.
با اعلام نام پاسترناك به عنوان برنده جايزه ادبي آن سال، صداي اعتراض از گوشه و كنار بلند شد كه انگيزه كميته داوران، «سياسي» بوده، نه ادبي و تحت فشار برخي قدرت ها به اين اقدام زده است زيرا كه همين يك اثر از پاسترناك در خارج از شوروي انتشار يافته و [طبق مقررات جوائز] خود او هم درخواست بررسي تسليم نكرده و حاضر به قبول جايزه هم نشده و داستان او جز انتقاد از يك روش معمول در شوروي از نظر ادبي به مراتب ضعيفتر از ساير آثاري است كه به كميته داده شده بود.
اين اعتراض ها راه را براي انتقاد از کميته جوائز نوبل بويژه جايزه صلح آن در سالهاي بعد هموار ساخت، به گونه اي كه در حال حاضر به جوائز ملي و جوائز بعضي بنيادهاي ديگر از جمله پوليتزر اهميت بيشتري داده مي شود؛ تا نوبل و ساير کشورها بويژه ملل غير متعهد زير فشارند تا به صورت گروهي جوايزي همتراز نوبل بنياد نهند.
با وجود اين، داستان دکتر ژيواگو راهي را در جهان باز کرده است که ادامه دارد و آن روشنگري و انعکاس حقايق از طريق انتشار کتاب است. نويسنده کتاب ملاحظات روزنامه ها و راديوتلويزيونها را ندارد زيراکه مستقل عمل مي کند و مدير و سهامدار و … ندارد. کار پاسترناک را سولژنيتسين نويسنده ديگر شوروي دنبال کرد. به باور تاريخنگاران، اين دو کتاب در فروپاشيده شدن نظام شوروي تاثير بسزا داشتند. از آن پس دولتها مي کوشند که حتي الامکان نويسنده ناراضي نداشته باشند. با پيدايش «اي بو ک ها = کتابهاي الکترونيک» و تبلت ها (تابلت) هاي خواندن کتاب از راه دور، مخاطبان کتاب رو به افزايش هستند.
پاسترناک که دهم فوريه 1890 در مسکو به دنيا آمده بود و مادرش يک هنرمند بود سي ام ماه مي 1960 از بيماري سرطان ريه درگذشت. وي به رغم انتقاد از نظام کمونيستي شوروي، تا پايان عمر در کوي نويسندگان روسيه زندگي مي کرد. |
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست. |
|
|
در دنياي تاريخنگاري |
به دانش «تاريخنگاري» خيانت نكرد و اعدام شد! |
«بان كو» مورخ چيني كه با كمك پدر و خواهرش تاريخ سلسله منقرض شده «هان» را جمع آوري كرده بود 23 اكتبر سال 92 ميلادي در پي يك محاكمه كوتاه اعدام شد.
وي متهم شده بود كه با بزرگ كردن بيش از واقع دودمان «هان» خواسته است به طور غير مستقيم دودمان سلطنتي تازه را بد جلوه دهد و تحقير كند.
از «بان كو» خواسته شده بود كه براي رفع اتهام وارده به خود، كتابي هم در باره پادشاه تازه چين بنويسد كه «بان كو» اين پيشنهاد را رد كرده و گفته بود كه رويدادهاي جاري به دليل مشخص نبودن نتايج نهايي آنها و دشوار بودن كشف علل و انگيزه وقوعشان «تاريخ» محسوب نمي شوند و مورخان آينده بايد در باره آنها بنويسند نه مورخان هم عصر. مورخان هم عصر مي توانند براي آيندگان يادداشت بگذارند.
اين استدلال علمي او نيز از سوي پادشاه حمل بر تنفر «بان كو» از خود شد و دستور محاكمه اش را به اتهام انزجار از حاكميت و دشمني و تحقير آن و سرپيچي از اراده سلطان وقت صادر كرد و پس از صدور حكم، دستور اجراي فوري آن را داد. «بان كو» اعدام شد، ولي «تاريخ سلسله هان» نوشته او باقي مانده و نام وي را زنده نگهداشته است. تاريخ سلسله «هان» نوشته «بان كو» يكي از كاملترين تواريخ عهد باستان است. |
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست. |
|
|
در قلمرو رسانهها |
زادروز یک روزنامه نگار پُرکار ایران ـ نظرات «جنان صفت» در حرفه روزنامه نگاری |
|
Journalist M. S. Jenan – Safat |
امروز زادروز محمدصادق جنان صفت روزنامه نگار پُرکار معاصر ایران است که یکم آبان 1335 (23 اکتبر 1956) در تهران به دنیا آمده و درست در زادروز خود، در سال 1371 (23 اکتبر 1992) کار روزنامه نگاری را آغاز کرده است. وی که در رشته «اقتصاد نظری» از دانشگاه فارغ التحصیل شده است پس از دیدن یک دوره روزنامه نگاری با تخصّص در اقتصادی نویسی بکار قلم پرداخته است. جنان صفت از آن دسته از روزنامه نگارانی است که از سوی غلامحسین کرباسچی موسس «روزنامه همشهری» برای کار در این روزنامه [در آن زمان] در شرف تاسیس دستچین شده بودند.
جنان صفت یکم آبان 1371 در روزنامه همشهری گام به اطاق خبر گذارد و همچنانکه خواست او بود عضو میز گروه اقتصادی شد. جنان صفت که کار در همشهری را از شماره صِفر این روزنامه آغاز کرده بود 13 سال در آنجا و در همان میز اقتصادی قلم زد بگونه ای که نام او مترادف با گروه اقتصادی شده بود. وی با این تفکر که اقتصاد قوه محرّکه و عامل تحولات و روند تاریخ است در اندک مدتی در ردیف اقتصادی نویس های ایران قرار و در این زمینه طرف مشورت بوده است.
جنان صفت در عین حال طرّاح گروه اقتصادی (بیزینس دِسک) روزنامه جامعه به سردبیری ماشاءالله شمس الواعظین بود و تا توقیف این روزنامه اصلاح طلب در آنجاهم در سمت معاون گروه اقتصادی فعالیت داشت. در روزنامه های خرداد و فتح دبیر گروه (میز) اقتصادی بود. در سال 1378در به راه اندازی روزنامه «هم میهن» به محمود صدری (سردبیر دور اول این روزنامه بسیار معتبر و معروف) کمک کرد و تا توقیف این روزنامه متعلق به غلامحسین کرباسچی، عضو شورای سردبیری آن بود. در سال 1385 محمود صدری سردبیر روزنامه کارگزاران جنان صفت را به این روزنامه دعوت و عضو شورای سردبیری کرد. جنان صفت در روزنامه آزاد نیز دبیر خبر بود.
جنان صفت همزنان با فعالیت قلمی در چند روزنامه، در سال 1383 روزنامه «جهان صنعت» را به کمک ناشر آن راه اندازی کرد و یک سال سردبیر آن بود. وی از شهریورماه 1388 تا به امروز سردبیر مجله «صنعت و توسعه» به مدیریت دکتر اسحق جهانگیری بوده است.
جنان صفت پُرکار و عاشق حرفه روزنامه نگاری همزمان با فعالیت در آن همه نشریه، در مهرماه 1381 دعوت علیرضا بختیاری که پروانه انتشار «دنیای اقتصاد» را برای راه اندازی این روزنامه که اینک روزنامه اول اقتصادی ایران است پذیرفت. وی علی میرزا خانی (سردبیر کنونی)، فرهت فرنیا و محمود صدری را برای همکاری در انتشار «دنیای اقتصاد» به علیرضا بختیاری معرفی کرد که بعدا این شمار، شورای سردبیری «دنیای اقتصاد» را تشکیل دادند. جنان صفت از آن زمان تاکنون (سال 2011 = 1390) بکار در این روزنامه ادامه می دهد و عضو شورای سردبیری است. ایجاد صفحه های «اقتصاد سیاسی» در روزنامه پُرپرستیژ «هم میهن» و اندیشه اقتصادی در روزنامه «دنیای اقتصاد» از ابتکارات ژورنالیستی جنان صفت است که روزنامه های دیگر از آن اقتباس کرده اند. او مجاز است از تاریخ آنلاین (وبسایت حاضر تالیف نوشیروان کیهانی زاده) در صفحه اندیشه اقتصادی روزنامه دنیای اقتصاد نقل کند.
با این تجربه طولانی، نظرات جنان صفت درباره حرفه روزنامه نگاری و روزنامه های تهران حائز اهمیت است. وی نگران انحصار آگهی های دولتی و شرکتهای وابسته به دولت است که نشریات غیر دولتی را در مضیقه مالی قرار می دهد. او می گوید که نبود تداوم آموزش روزنامه نگاری به خبرنگاران [آموزش ضمن کار] به کلی نویسی روزنامه ها منجر شده است حال آنکه مخاطب جزئیات را می خواهد ـ کلیات را از خبرگزاری ها و وبسایت ها به دست می آورد. اصلاح و نوسازی امر توزیع نشریات باید در اولویت باشد و سرلوحه برنامه های وزارت ارشاد قرارگیرد. در کشورهای پیشرفته، توزیع مجله ها عمدتا در سوپر مارکت ها و دراگ استورها صورت می گیرد و این قبیل فروشگاهها تا جایگاه ویژه فروش مجله اختصاص ندهند پروانه کار دریافت نمی کنند. فروش مجله در کیوسک ها جاگیر است و در کمتر کشوری دیده شده است. جنان صفت همچنین موافق حمایت مالی مستقیم دولت به نشریات نیست و کمکی به بهبود محتوا نمی کند. او می گوید که دادن نشریه یک کسب و کار است و اگر محتوا و محصول مرغوب نباشد خریدار (مخاطب) نخواهد داشت و مجبور به توقف انتشار و یا ارتقاء محتوا می شود و این یک اصل اقتصادی است. وی با روش رسانه های کشورهای صنعتی که برخی اخبار واصله را به صورت آگهی بدون شماره چاپ می کنند مخالفت ندارد. این نوع آگهی که در ایران پیش از انقلاب نیز مرسوم بود به «خبر پولی» معروف است. در این کشورها، اخبار ارسالی کم مخاطب که دهنده خبر از انتشار آن متنفع می شود باید پولی باشد. |
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست. |
|
سريعترين کاريکاتوريست ايران – اهميت کاريکاتور – کانادا اقامتگاه اهل قلم |
|
جمال رحمتي |
يکم آبان 1351 (13 اکتبر 1972) زادروز جمال رحمتي از کاريکاتوريست هاي معاصر ايران است. کاريکاتورهاي او عمدتا خبري و بعضا سياسي در بسياري از روزنامه هاي تهران چاپ شده است. خريدار کاريکاتورها (طنزهاي تصويري) رحمتي عمدتا روزنامه هاي اصطلاحا «اصلاح طلب» تهران بوده اند؛ از جمله هم ميهن، جامعه، نشاط و … . کاريکاتورهاي رحمتي در سال 1390 ( 2011 ميلادي) وسيعا در روزنامه اعتماد چا پ شده اند. دکتر بهروز بهزادي سردبير اعتماد و چند سردبير ديگر متفقا گفته اند که رحمتي سريعترين کاريکاتوريست ايران امروز است و پس از دريافت سوژه حتي مي تواند ظرف چند دقيقه کاريکاتور مورد نظر را ترسيم کند. در قرن 21، کاريکاتور يکي از بخشهاي پر خواننده روزنامه ها است. کتابهاي منحصرا کاريکاتور (کاريکاتور به جاي نوشته) در دهه هاي اخير تيراژ ميليوني داشته اند.
جمال رحمتي را در رديف احمد سخاورز و نيک آهنگ کوثر (هر دو مقيم کشور کانادا) و … به شمار مي آورند. کانادا تنها کشور جهان است که روزنامه نگار، نويسنده و هنرمند بودن را در رديف شرايط مهاجرت قرار داده و برآورد شده است که اين کشور در آينده اي نزديک اقامتگاه روشنفکران و نويسندگان جهان خواهد بود. کانادا که از نظر وسعت دومين کشور جهان (پس از فدراسيون روسيه) است همچنين تنها کشور به معناي واقعي کلمه “چندين فرهنگي” جهان بشمار آورده شده است.
|
جمال رحمتي قبلا اين کاريکاتور را از مولف اين سايت (نوشيروان کيهاني زاده) به مناسبت نقل يکي از مطالب تاريخ در روزنامه کشيده بود |
|
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست. |
|
قتل شش روزنامه نگار در يك شهر روسيه؛ روزنامه نگاراني که برضد غارت اموال عمومي نوشته بودند! |
|
والري ايوانف |
اکتبر 2015 از قتل «والري ايوانف Valery Ivanov» روزنامه نگار روس و ناشر «تولياتي ريويو» 13 سال گذشت. او تنها قرباني اوضاع پس از فروپاشي شوروي و تنها روزنامه نگاري نبود كه در شهر صنعتي و مركز كارخانه هاي اتومبيلسازي منطقه ولگا به دست مافياي روس كشته شده بود. در شهر تولياتي كه تا مسكو صدها كيلو متر فاصله دارد و به نام دبير كل پيشين حزب كمونيست ايتاليا تجديد نام شده است از سال 1995 تا 2002 شش روزنامه نگار جان خود را بر سر افشاگري فساد گذارده بودند ـ فسادي كه زاييده ادغام سياست، كسب و كار، و مافيا در روسيهِ پس از انحلال شوروي بود. از سال 2000 تا 2003 در روسيه 13 روزنامه نگار منتقد اين اوضاع جان خود را از دست دادند. هدف از ترور آنان عمدتا اين بود كه نه تنها سد راه ادامه فساد نباشند، بلكه روزنامه نگار ديگري پيدا نشود كه مثلا بنويسد: شماري در روسيه اموال عمومي را كه محصول 70 سال سوسياليسم، و متعلق به همه مردم اند دارند غارت مي كنند و با ثروتي كه به هم زده اند وزير و وكيل و … تعيين مي كنند و به اين وسيله باقي مي مانند و مابقي روس ها را بمانند دوران «سِرفدُم» استثمار مي كنند.
سطور بالا خلاصه اي بود از آن چه كه 17 اكتبر 2003 بر سر گور «والري ايوانف» به مناسبت يکمين سالگرد قتل وي بيان شد و روزنامه ها از جمله نيويورك تايمز به آن اشاره داشتند. قتل ايوانف، آخرين ترور روزنامه نگاران اينوستيگيتيو روسيه که از 1991 آغاز شده است نبود. طبق برخي آمار شمار اين ترورها به دهها مورد رسيده است. روزنامه نگار حرفه اي، يک خادم وطن و بشريت خوانده شده است. |
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست. |
|
|
ساير ملل |
انفجارهاي انتحاريِ همزمانِ قرارگاههاي نظاميان آمريکايي و فرانسوي در بيروت که 299 کشته، تلفات داشت ـ آغاز دوران انفجارهاي انتحاري |
قرارگاه نظاميان اعزامي رونالد ريگن رئيس جمهور وقت آمريكا به لبنان که در منطقه فرودگاه بيروت واقع بود ساعت 6 و 20 بامداد 23 اكتبر 1983 منفجر شد و بر اثر فروريختن اين ساختمان چهار طبقه، 241 نظامي و عمدتا مورين (Marines کماندو دريا بُرد) كشته شدند. در آن سپيده دم راننده يك وانت مرسدس بنز پُر از مواد منفجره با عبور از ورودي قرارگاه و کوبيدن خودرو خود به محل «لابي» ساختمان، اين انفجار را به وجود آورده بود. اين وانت نسبتا بزرگ علاوه بر راننده، يک سرنشين ديگر هم داشت. برآورد شده است که اين مواد، قدرت انفجاري برابر با شش هزار کيلوگرم تي ان تي داشت.
دو دقيقه پس از اين رويداد، انفجار مشابهي در قرارگاه نظاميان اعزامي فرانسه در گوشه ديگري از شهر بيروت روي داد كه باعث مرگ 58 تن شد. اين دو رويداد باعث شد که رونالد ريگن تصميم به انتقال نظاميان آمريکايي به ناوهاي اين کشور بگيرد که در آبهاي لبنان متوقف بودند.
مورخان نوشته اند که با اين دو رويداد، جهان وارد دوران انفجارهاي انتحاري شده است و بنابراين، رويدادهاي 23 اکتبر 1983 بيروت فصل تازه اي از مبارزه خشونت آميز را در تاريخ عمومي بازکرده است ـ فصلي که هر روز مطلب و عکس تازه اي بر آن افزوده مي شود.
به نوشته مورخان، قدرت انفجاري موادي که در وانت حمل مي شد برابر 6 هزار کيلو گرم «تي ان تي» بود. راننده اين وانت پس از عبور از بلوکهاي سيماني، و سيمهاي خاردار آن را به ساختمان قرارگاه نظاميان آمريکايي کوبيده بود. در آن لحظه، تنها خلبان يک هلي کوپتر آمريکايي شاهد اين صحنه بود و از بالا، حرکت وانت را به گرد ساختمان و پارکينگ آن دنبال مي کرد.
|
ساختمان قرارگاه پس از انفجار به اين صورت درآمده بود |
|
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست. |
|
معمار پشت پرده سياست سختگيرانه آمريكا در چند دهه، و فروپاشي شوروي از درون |
|
Paul H.Nitze |
«پال نيتسهPaul H. Nitze» يكي از معماران سياست سختگيرانه آمريكا نسبت به شوروي و كشورهاي رقيب و غير دوست 19 اكتبر 2004 در 97 سالگي درگذشت. وي دهها سال بدون اين كه «رسما» سمتي داشته باشد در حد يك وزير و مشاور ارشد به هشت رئيس جمهوري آمريكا در تنظيم و اداره سياست خارجي اين كشور كمك كرد و در حقيقت گرداننده امور در پشت صحنه، و مردي بسيار متنفذ و موثر بود كه مي كوشيد كمتر در انظار ديده و در مصاحبه ها شنيده شود. گفته شده است وي بود كه در نيمه قرن بيستم موضوع ايجاد «اطاق فكر = انديشکده» و نيز «نشست مشترك كارشناسان و استادان» هر رشته را در جوار دفتر رئيس كشور و هر مدير ارشد ديگر مطرح ساخت كه پذيرفته شده و اينك در برخي از كشورها مورد توجه است.
پال گفته بود كه درباره اين اطاقها و نشست ها نبايد تبليغ شود، بايد تا حدي نامرئي باشند تا اعضايشان تحت نفوذ صاحبان منافع قرار نگيرند و تلقين نشوند.
«نيتسه» آلماني تبار انستيتوهاي مطالعات استراتژيك و تحقيقات سياسي، اجتماعي و اقتصادي پيشرفته متعدد ازجمله مدرسه مطالعات بين المللي پيشرفته جانز هاپكينز را تاسيس كرده است كه براي آمريكا مطالعه و تفكر كنند و پيشنهاد دهند. انستيتوي فارين پاليسي (سياست خارجي) نيز از موسساتي است كه او آن را به وجود آورده است.
نيتسه بود كه كارتر را مجبور به خروج از قرارداد سالت ـ 2 كرد. وي از ماجراي ورود نيروهاي شوروي به افغانستان استفاده كرد و به كارتر توصيه كرد كه آن را بهانه قرار دهد و از سالت 2 خارج شود. نيتسه عقيده داشت كه قراردادهايي نظير سالت باعث خواهند شد كه هزينه نظامي مسكو كاهش يابد و سران كرملين به مسائل داخلي و رفاه توجه كنند و نظام سوسياليستي شوروي تثبيت شود و در جهان الگو قرار گيرد. ريگن بيش از ساير سران آمريكا از نيتسه حرف شنوي داشت. وي به ريگن گفته بود كه قرارداد خارج ساختن موشكهاي بُرد متوسط دو كشور از اروپاي مركزي به سود آمريكاست و اورا ترغيب به امضاي چنين موافقتنامه اي با شوروي كرده بود.
نيتسه از سال 1950 كار برنامه ريزي براي محاصره شوروي را آغاز كرده بود. توصيه او اين بود كه شوروي از درون بايد فرو بپاشد زيرا در صورت وقوع جنگ، جهان از ميان خواهد رفت و در يك جنگ اتمي چيزي باقي نخواهد ماند و سياست فروپاشي شوروي از درون كه طراح آن «نيتسه» بود در اواخر سال 1991 به همان نتيجه اي رسيد كه او مراحل آن را در نظر گرفته بود.
نيتسه در دهه 1970 پيش بيني كرده بود كه به مرور زمان از ميزان تعصب رهبران شوروي به كمونيسم كاسته خواسته خواهد شد و حاضر به قرباني كردن برخي از اصول آن در هر سازشي خواهند شد. لذا فعلا بايد كاري كرد كه از پرداختن به تامين رفاه مردم بازمانند و متوجه امورفرعي و وقت گير و بي نتيجه شوند. رفاه مردم از ميزان ناراضيان داخلي خواهد کاست و اميدي به فروپاشي از درون باقي نخواهد گذارد. |
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست. |
|
چني و رامسفلد سياست خارجي دولت جورج بوش را برنامه ريزي مي کردند |
|
Lawrence Wilkerson |
به گزارش 22 اكتبر 2005 آژانس فرانس پرس، لارنس ويلكرسونL. Wilkerson (يك سرهنگ بازنشسته) و رئيس دفتر ژنرال پاول در طول تصدي وزارت امور خارجه آمريكا در آخرين جلسه فاروم سياست خارجي كه در محل بنياد آمريكاي نوين تشكيل شده بود گفته بود كه جورج دبليو بوش به جزئيات سياست خارجي توجه ندارد و رامسفلد و چني رئوس سياست خارجي آمريكا را برپايه منافع اصحاب سرمايه و كمپاني هاي اين كشور تنظيم مي كنند و تصرف عراق محصول كار اين كانون دو نفره است. نگاه اين دو به كره شمالي و ايران هم به همين گونه بود.
ويلكرسون 16 سال از همكاران نزديك ژنرال پاول بود. از اظهارات ويلكرسون چنين نتيجه گرفته شده است كه بانو رايس وزير امور خارجه (در دور دوم رياست جمهوري بوش) نقشي عمده در برنامه ريزي سياست خارجي آمريكا نداشت. |
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست. |
|
«پليم گيت» ـ دو مقام کاخ سفيد متهم شدند که با نقض قانون، يک بانوي عضو عمليات محرمانه «سيا» را لو داده بودند |
|
Valerie Plame در کنگره آمريکا به پرسشهاي قانونگزاران پاسخ مي دهد |
22 اكتبر 2005 در حالي كه «لويس ليبيLibbY»، يك مقام ديگر كاخ سفيد واشنگتن متهم به «لو دادن» والري پليم Valerie Plameجاسوسه سيا شده بود، شبكه هاي تلويزيوني آمريكا براي نخستين بار عكس اين بانو را پخش كردند. در آن زمان ليبي رئيس دفتر ديك چني معاون رئيس جمهوري آمريكابود. قبل از او، «كارل رو» از مشاوران جورج بوش متهم به افشاء نام «والري پليم» شده بود.
طبق پرونده اي كه در دستگاه قضايي آمريكا در دست بررسي بود و دو روزنامه نگار و دو مقام ارشد كاخ سفيد تحت تعقيب قرار گرفته بودند، در پي تكذيب اتهام خريد اورانيوم از سوي صدام حسين از کشور نيژر توسط جوزف ويلسون شوهر والري كه يك ديپلمات وزارت امور خارجه آمريكا بود و مامور رسيدگي به آن معامله احتمالي شده بود، مقامات كاخ سفيد از راه انتقام گيري از او، نام و شغل زنش والري را به عنوان يک مدير عمليات محرمانه سيا فاش ساخته بودند كه به همين صورت در روزنامه ها انتشار يافته بود. افشاي نام مامور اطلاعاتي آمريکا از سوي هرمقام، طبق قانون تاسيس «سيا» عملي غير قانوني بوده است.
رسيدگي در اين زمينه كه به «پليم گيت» معروف شده است، با وجود محکوميت يافتن «لويس ليبي» و از دست دادن مقام خود ادامه يافت.
جورج دبليو بوش رئيس جمهور آمريکا با استفاده از اختيارات قانوني خود مجازات ليبي را تخفيف داد که باعث انتقادهاي متعدد شد. اصحاب نظر براين عقيده اند که بعدا و در زمان مقتضي حقايق بيشتري در اين زمينه منتشر خواهد شد؛ مخصوصا که گمان مي رود که بانو والري قضيه را دنبال کند، زيرا که با افشاء نام و سمت، وي شغل خودرا از دست داده و از اين بابت دچار زيان شده است.
بانو والري که به کنگره آمريکا براي اداي توضيح احضار شده بود گفته بود که به مدت 5 سال بر عمليات محرمانه سيا در عراق نظارت داشت ولي کار او ارتباط به ماموريت شوهرش نداشته و نبايد قرباني حقيقت گويي شوهرش مي شد که گزارش کرده بود که معامله اورانيوم ميان عراق و نيژر صورت نگرفته است. |
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست. |
|
يك نمونه از ترس آمريكايي ها از آنفلوآنزاي مرغي در اکتبر 2005 |
|
Luisa Conlan |
اخبار مربوط به گسترش آنفلوآنزاي مرغي در اروپا و آمريكاي لاتين كه منشا آن آسيا بود، در نيمه دوم اكتبر 2005 باعث نگراني آمريكاييان از اين بابت شده بود.
22 اكتبر 2005 شبكه «سي بي اس» در اخبار مشروح خود گفت كه وجود آنفلوآنزاي مرغي در كرواسي و انگلستان هم تاييد و در آمريكاي لاتين مرزهاي پنج كشور منطقه «آندز» بسته شده بود. در انگلستان اين بيماري در طوطي هايي كه از آمريكاي لاتين وارد شده بودند مشاهده شده و در كرواسي لاشه شماري قوي مهاجر كه از اين بيماري مرده بودند به دست آمده بود.
در آن زمان، ترس آمريكايي ها از اين بيماري به قدري بود كه فروش و خوردن مرغ را به حداقل رسانيده و هركس با يك عطسه گمان مي برد كه به آنفلوآنزاي مرغي دچار شده است. اين شبكه سپس با Luisa Conlan لوئيسا كانلن (عكس بالا) كه به فرانسه سفر كرده و در بازگشت به آمريكا دچار علائم سرماخوردگي شده و نيمه شب از ترس ابتلاء به آنفلوآنزاي مرغي و انتقال اين بيماري(H5N1) از فرانسه به آمريكا، به اورژانس بيمارستان رفته بود مصاحبه كرد. پزشكان بيمارستان كه نخست اين موضوع را به مركز پيشگيري از بيماري هاي واگير گزارش كرده بودند بعدا اعلام داشتند كه بيماري بانو لوئيسا سرماخوردگي عادي بود ولي نگراني او امري قابل درک بوده است. |
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست. |
|
|
برخي ديگر از رويدادهاي 23 اكتبر |
- 1021: سلطان محمود غزنوي تصرف كشمير را تكميل كرد. وي قبلا مناطق غربي هندوستان (پاكستان امروز) را تصرف كرده بود.
|
- 1944: ارتش سرخ ( شوروي) در تعقيب نيروهاي آلمان وارد مجارستان شد.
|
- 1954: چهار دولت فاتح جنگ جهاني دوم موافقت كردند كه به حالت اشغال نظامي آلمان پايان دهند و با حفظ نيروهاي خود در دو قسمت آلمان در امور دو آلمان مداخله نكنند. نيروهاي نظامي آمريکا ، انگلستان و فرانسه بعدا به نام ” ناتو ” در آلمان غربي و نظاميان شوروي تحت نام پيمان ورشو در آلمان شرقي ماندگار شدند که پس از فروپاشي شوروي و تامين وحدت آلمان ، نظاميان روسيه به تصميم يلتسين از از آلمان خارج شدند اما نيروهاي ديگر همچنان در آنجا مانده اند!.
|
- 1956: برخي مردم از مجارستاني ها بر ضد استالينيسم و ادامه استقرار نيروهاي شوروي در آن کشور ــ نه سوسياليسم ــ بپا خاستند. اين قيام كه از سي ام اكتبر با ورود تانكهاي شوروي به خيابانها سركوب شد در پي مخالفت شوروي با عقايد «ايمر ناگي» نخست وزير مجارستان كه دم از «دمكراسي سوسياليستي» زده بود آغاز شد. سران شوروي «دمكراسي سوسياليستي» را يك ميان بر به سوي كاپيتاليسم خوانده بودند. اين واقعه همزمان با بحران آبراه سوئز روي داده بود.
|
- 1956: براي نخستين بار به جاي فيلم، شبكه هاي تلويزيوني آمريكا كاست ويديويي مغناطيسي براي تهيه برنامه هاي خود بكار بردند.
|
- 2004: در سن دياگو ( كاليفرنيا ) تني چند از افراد خانواده نظاميان به شبكه سي بي اس گفتند كه دريافتي ماهانه نظاميان كافي نيست و متوسط آن با اين گراني ها يكهزار و يكصد دلار است و بعضي اوقات آنان مجبور مي شوند از «فود لاكر» هاي پايگاه مواد غذايي رايگان دريافت دارند.
|
|
دیدگاه بگذارید